کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچ پیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
screw auger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ پیچ
-
wing screw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ پیچ
-
screw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ، پیچ کردن، پیچ خوردگی، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
rick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریک، کومه، پیچ، پیچ خوردگی، پشته، توده، کومه کردن
-
screws
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ ها، پیچ، پیچ کردن، پیچ خوردگی، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
screwdrivers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ گوشتی ها، اچار پیچ گوشتی، پیچ کش
-
windings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم پیچ، چیزی که پیچ میخورد، رود پیچ
-
screwdriver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ گوشتی، اچار پیچ گوشتی، پیچ کش
-
winding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم پیچی، سیم پیچ، چیزی که پیچ میخورد، رود پیچ، مارپیچی، پیچاپیچ
-
winder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ گوشتی، پیچنده، پیچ، کوککننده، کلید کوک، نخ پیچ
-
winders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ گوشتی، پیچنده، پیچ، کوککننده، کلید کوک، نخ پیچ
-
twist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ، تاب، پیچیدگی، پیچ خوردگی، نخ یا ریسمان تابیده، تاب خوردن، پیچاندن، پیچیدن، تابیدن، چرخیدن، پیچ دادن، تاب دادن، پیچ دار کردن، خم کردن
-
meander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، خم، پیچ، دور، گردش، چم اب، راه پر پیچ و خم، پیچ وخم داشتن، مسیر پیچیدهای را طیکردن
-
meanders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، خم، پیچ، دور، گردش، چم اب، راه پر پیچ و خم، پیچ وخم داشتن، مسیر پیچیدهای را طیکردن
-
screwed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن