کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوسته کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بطور پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
بعيدا
-
کوشش پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
يقضة
-
رشد پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
نمو
-
بهم پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
جماعي
-
عضو پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
شريک
-
پیوسته بودن(به)
دیکشنری فارسی به عربی
جاور
-
پیوسته امدن به
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
تهیه عکس های بهم پیوسته
دیکشنری فارسی به عربی
تنسيق
-
الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد
دیکشنری فارسی به عربی
حافظة الاوراق
-
جستوجو در متن
-
haunted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالی از سکنه، خطور کردن، دیدار مکرر کردن، پیوسته امدن به، تردد کردن، زیاد رفت و آمد کردن در
-
haunting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموش نشدنی، خطور کردن، دیدار مکرر کردن، پیوسته امدن به، تردد کردن، زیاد رفت و آمد کردن در
-
haunt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیروز باشید، امد و شد زیاد، محل اجتماع تبه کاران، مراجعه مکرر، امیزش، پاتوغ، خطور کردن، دیدار مکرر کردن، پیوسته امدن به، تردد کردن، زیاد رفت و آمد کردن در
-
haunts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالی از سکنه، امد و شد زیاد، محل اجتماع تبه کاران، مراجعه مکرر، امیزش، پاتوغ، خطور کردن، دیدار مکرر کردن، پیوسته امدن به، تردد کردن، زیاد رفت و آمد کردن در
-
associates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاران، شریک، معاون، عضو پیوسته، همسر، رفیق، هم دست، هم قطار، شریک کردن، مصاحبت کردن، وابسته کردن، امیزش کردن، همدم شدن، پیوستن، مربوط ساختن، معاشرت کردن