کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیر و زمین گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خیلی پیر
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
پیر مرد
دیکشنری فارسی به عربی
شيخوخي
-
پیر مانند
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
نسبتا پیر
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
اسب پیر
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور , يشم
-
جستوجو در متن
-
lander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین گیر
-
زمین گیر
دیکشنری فارسی به عربی
حظ , کسيح
-
ground-hugging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین گیر شدن
-
flukes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flukes، اتفاق، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق، پیکان
-
fluke
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلک، اتفاق، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق، پیکان
-
cripple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلج کردن، لنگ، چلاق، زمین گیر، عاجز، لنگ کردن، خمیدن، عیب دار کردن، چلا ق کردن، معیوب
-
tailpiece
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گودال، سیم گیر، بخش اخر هر چیز، زه گیر، ارایش ته فصل کتاب و غیره
-
tangling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، درهم و برهم کردن، ژولیدن، ژولیده کردن، درهم پیچیدن، گرفتار کردن، گیر افتادن، درهم گیر انداختن، گوریده کردن
-
tangles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگستن، درهم و برهم کردن، ژولیدن، ژولیده کردن، درهم پیچیدن، گرفتار کردن، گیر افتادن، درهم گیر انداختن، گوریده کردن