کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیر سالخورده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خیلی پیر
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
پیر مرد
دیکشنری فارسی به عربی
شيخوخي
-
پیر مانند
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
نسبتا پیر
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
اسب پیر
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور , يشم
-
اسب پیر و وامانده
دیکشنری فارسی به عربی
فرس
-
جستوجو در متن
-
کبير السن
دیکشنری عربی به فارسی
پير , سالخورده
-
senile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالخورده، پیر، وابسته به پیری، خرف
-
aged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سن، مسن، سالخورده، پیر، معمر، سالار
-
decrepit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی، ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر
-
هرم
دیکشنری عربی به فارسی
سالخورده و فرتوت , ضعيف و ناتوان , خيلي پير
-
شيخوخي
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به پيري , سالخورده , پير مرد , وابسته به پيري , خرف
-
قديم
دیکشنری عربی به فارسی
باستاني , ديرينه , قديمي , کهن , کهنه , پير , غير مصطلح (بواسطه قدمت) , سفيد , سفيد مايل به خاکستري , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پيرانه , گذشته , سابقي , پير مانند , نسبتا پير
-
oldest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدیمی ترین، قدیمی، پیر، کهنه، مسن، عتیق، گذشته، سابق، سالخورده، فرسوده، دیرینه، باستانی، کهن سال، کهنه کار، سالار، پارینه، زر، سابقی، پیرانه