کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیاده رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وابسته به پیاده روی
دیکشنری فارسی به عربی
ماشي
-
پیاده کردن (ماشین الا ت)
دیکشنری فارسی به عربی
تفکيک
-
پیاده رو پردرخت وسایه دار
دیکشنری فارسی به عربی
مرکز التسوق
-
پیاده کردن و دوباره سوار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اصلاح شامل
-
پیاده سوار کردن و بازدید موتور
دیکشنری فارسی به عربی
اصلاح شامل
-
از دست دادن یکی دو پیاده در برابر تحصیل امتیازاتی
دیکشنری فارسی به عربی
مناورة
-
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن در دستگاه دیگری
دیکشنری فارسی به عربی
فکک
-
پیاده کردن(ماشین الا ت)عاری از سلا ح یا اثاثه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فکک
-
جستوجو در متن
-
مشي
دیکشنری عربی به فارسی
راه رفتن , گام زدن , گردش کردن , پياده رفتن , گردش پياده , گردشگاه , پياده رو , پياده روي , قدم زدن
-
shinning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیدا، پیاده وباسرعت رفتن
-
shinned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
shinned، پیاده وباسرعت رفتن
-
shored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، ترساندن، بساحل رفتن، فرود امدن، پیاده شدن در ساحل
-
picketing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، افسار کردن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
-
walk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه رفتن، خیابان، پیاده رو، سیر، تفریح، راهرو، راهروی، گردش پیاده، گردشگاه، گام زدن، پیادهرفتن، گردش کردن، تفرج کردن، سیر کردن
-
walks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی می کند، خیابان، پیاده رو، سیر، تفریح، راهرو، راهروی، گردش پیاده، گردشگاه، راه رفتن، گام زدن، پیادهرفتن، گردش کردن، تفرج کردن، سیر کردن