کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوستین به گازر داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
hoped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدوار بودم، امیدوار بودن، انتظار داشتن، ارزو داشتن، پشت گرمی داشتن به
-
hope
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امید، امیدواری چشم داشت، چشم انتظاری، امیدوار بودن، انتظار داشتن، ارزو داشتن، پشت گرمی داشتن به
-
owned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعلق به، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
-
reputing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتماد به نفس، اوازه داشتن، شمردن، فرض کردن، شهرت داشتن
-
wants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می خواهد، نیاز، خواست، نداری، حاجت، فقدان، عدم، نقصان، خواستن، نداشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن به، کم داشتن، فاقد بودن، کسر داشتن، محتاج بودن
-
want
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میخواهم، نیاز، خواست، نداری، حاجت، فقدان، عدم، نقصان، خواستن، نداشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن به، کم داشتن، فاقد بودن، کسر داشتن، محتاج بودن
-
hold over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگه داشتن بیش از، به تصرف ملک ادامه دادن، ادامه دادن، برای اینده نگاه داشتن
-
requiring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیاز به، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم داشتن، لازم دانستن، خواستن، مستلزم بودن
-
becowarding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به خاطر داشتن
-
توافق داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
التزم به
-
دخل داشتن به
دیکشنری فارسی به عربی
استيراد
-
شباهت داشتن به
دیکشنری فارسی به عربی
قلد
-
اثر عليه
دیکشنری عربی به فارسی
اثر , نتيجه , احساسات , برخورد , اثر کردن بر , تغيير دادن , متاثر کردن , وانمود کردن , دوست داشتن , تمايل داشتن(به) , تظاهر کردن به
-
imported
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد شده، وارد کردن، گذاردن، به کشور اوردن، اظهار کردن، دخل داشتن به، تاثیر کردن در، با پیروزی بدست امدن، تسخیر کردن، اهمیت داشتن
-
importing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واردات، وارد کردن، گذاردن، به کشور اوردن، اظهار کردن، دخل داشتن به، تاثیر کردن در، با پیروزی بدست امدن، تسخیر کردن، اهمیت داشتن