کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنج پایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عدد پنج
دیکشنری فارسی به عربی
خمسة
-
پنج شنبه
دیکشنری فارسی به عربی
خميس
-
پنج برگ گل
دیکشنری فارسی به عربی
ورقة تويجية
-
سکه پنج سنتی
دیکشنری فارسی به عربی
نيکل
-
شعر غیر مسجع پنج بندی
دیکشنری فارسی به عربی
قصيدة فکاهية
-
بند انگشت (مخصوصا برامدگی پنج انگشت)
دیکشنری فارسی به عربی
مفصل
-
خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
آس
-
جستوجو در متن
-
abutments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abutments، مجاورت، زمین همسایه، کنار، زمین سر حدی، طرف، زمین مجاور، حد، نیم پایه، پایه جناحی، مرز، بست دیوار، نزدیکی، اتصال، پشتیبان، سرحد، خرپا، سامان، پشت بند دیوار
-
abutment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آستانه، مجاورت، زمین همسایه، کنار، زمین سر حدی، طرف، زمین مجاور، حد، نیم پایه، پایه جناحی، مرز، بست دیوار، نزدیکی، اتصال، پشتیبان، سرحد، خرپا، سامان، پشت بند دیوار
-
footing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه، وضع، جای پا، پایه ستون
-
mountings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه ها، پایه، ارایش، اسباب
-
plinths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تهویه مطبوع، ته ستون، ازاره، پایه ستون، پایه مجسمه
-
bedfoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستنی، پایه یا ستون تختخواب، پایه تختخواب
-
tripod
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته