کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراکندن
دیکشنری فارسی به عربی
بعثرة , ممثلون , نقل
-
واژههای مشابه
-
خبر پراکندن
دیکشنری فارسی به عربی
نشرة الاخبار
-
جستوجو در متن
-
نشرة الاخبار
دیکشنری عربی به فارسی
اخبارراديويي يا تلويزيوني , خبر پراکندن
-
newscast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخبار، اخبار رادیویی یا تلویزیونی، خبر پراکندن
-
transmitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقال، رساندن، پراکندن، انتقال دادن، مخابره کردن، فرا فرستادن، سرایت کردن، فرستا دن
-
transmitted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، رساندن، پراکندن، انتقال دادن، مخابره کردن، فرا فرستادن، سرایت کردن، فرستا دن
-
broadcast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش، داده پراکنی، سخن پراکنی، منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
-
transmits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقال می دهد، رساندن، پراکندن، انتقال دادن، مخابره کردن، فرا فرستادن، سرایت کردن، فرستا دن
-
transmit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستادن، رساندن، پراکندن، انتقال دادن، مخابره کردن، فرا فرستادن، سرایت کردن، فرستا دن
-
broadcasts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه های پخش، پخش، داده پراکنی، سخن پراکنی، منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
-
بعثرة
دیکشنری عربی به فارسی
جغ جغ يا تلق تلق کردن , صداي بهم خوردن اشيايي مثل بشقاب , پراکندن , پخش کردن , ازهم جدا کردن , پراکنده وپريشان کردن , افشاندن , متفرق کردن
-
ممثلون
دیکشنری عربی به فارسی
درقالب قرار دادن , بشکل دراوردن , انداختن , طرح کردن , معين کردن (رل بازيگر) , پخش کردن (رل ميان بازيگران) , پراکندن , ريختن بطور اسم صدر) , مهره ريزي , طاس اندازي , قالب , طرح , گچ گيري , افکندن
-
نقل
دیکشنری عربی به فارسی
ورابري , ورابردن , انقال دادن , واگذار کردن , منتقل کردن , انتقال واگذاري , تحويل , نقل , سند انتقال , انتقالي , تزريق , نقل وانتقال , رسوخ , تزريق خون , فرا فرستادن , پراکندن , انتقال دادن , رساندن , عبور دادن , سرايت کردن , حمل کردن , حامل , ترابري...