کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پای در پای کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بر پاى خود ایستاد
دیکشنری فارسی به عربی
استقلّ
-
جستوجو در متن
-
succumbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم شدن، از پای در امدن
-
succumb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم شدن، از پای در امدن
-
succumbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط کرد، تسلیم شدن، از پای در امدن
-
taluses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه، شیب، استخوان قاپ، توده سنگریزه در پای صخره
-
debit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
debits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
draggling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن، در گل ولای کشیدن، چرک کردن
-
plucking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن، کندن، چیدن، گلچین کردن، لخت کردن، ناگهان کشیدن، بصدا در اوردن
-
draggle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن، در گل ولای کشیدن، چرک کردن
-
exhaust
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اگزوز، خروج، در رو، خسته کردن، تهی کردن، نیروی چیزی را گرفتن، از پای در اوردن، تمام کردن، بادقت بحی کردن، سپری کردن
-
inhaling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استنشاق، استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردن
-
inhales
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استنشاق، استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردن
-
inhaled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استنشاق، استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردن