کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پای بر پی کسی نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روده پای
دیکشنری فارسی به عربی
اخطبوط
-
پای کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حافر
-
از پای در امدن
دیکشنری فارسی به عربی
استسلم
-
انگشت پای مهره داران
دیکشنری فارسی به عربی
اصبع القدم
-
پای بند تشریفات وتعارف
دیکشنری فارسی به عربی
رسمي
-
پشت پای گاو
دیکشنری فارسی به عربی
وعلة
-
پیژامه (پای جامه)
دیکشنری فارسی به عربی
بيجامة
-
کف پای پستانداران
دیکشنری فارسی به عربی
نخلة
-
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد
دیکشنری فارسی به عربی
رکن اساسي
-
جریب فرنگی (برابر با 06534 پای مربع و یا در حدود 7404 متر مربع) برای سنجش زمین
دیکشنری فارسی به عربی
هکتار
-
جستوجو در متن
-
establishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایجاد می کند، برقرار کردن، ساختن، دایر کردن، تاسیس کردن، مقرر داشتن، بناء نهادن، تصدیق کردن، معین کردن، فراهم کردن، بر پا کردن، تصفیه کردن، کسی را به مقامی گماردن، شهرت یا مقامی کسب کردن
-
shadow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه، ظل، سایه افکندن بر، سایه افکندن، پنهان کردن، سایه انداختن، رد پای کسی را گرفتن
-
shadowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه، سایه افکندن بر، سایه افکندن، پنهان کردن، سایه انداختن، رد پای کسی را گرفتن