کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاییدن
دیکشنری فارسی به عربی
ساعة يدوية , عين
-
واژههای مشابه
-
عمل پاییدن
دیکشنری فارسی به عربی
مراقبة
-
جستوجو در متن
-
stagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد، کوتاه کردن، جاسوسی کردن، پاییدن
-
eyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم، دیدن، نگاه کردن، پاییدن
-
stagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، کوتاه کردن، جاسوسی کردن، پاییدن
-
loitered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن
-
loitering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاتین، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن
-
loiters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاتین، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن
-
watching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماشا کردن، مراقبت کردن، مواظب بودن، بر کسی نظارت کردن، پاسداری کردن، نگهبانی دادن، نگهبان بودن، پاییدن
-
lookout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقب باش، دیدگاه، چشم انداز، دید، مراقبت، نظریه، دور نما، دیده بان، عمل پاییدن
-
عين
دیکشنری عربی به فارسی
چشم , ديده , بينايي , دهانه , سوراخ سوزن , دکمه يا گره سيب زميني , مرکز هر چيزي , کاراگاه , نگاه کردن , ديدن , پاييدن
-
ساعة يدوية
دیکشنری عربی به فارسی
پاييدن , ديدبان , پاسداري , کشيک , مدت کشيک , ساعت جيبي و مچي , ساعت , مراقبت کردن , مواظب بودن , بر کسي نظارت کردن , پاسداري کردن
-
looked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه کرد، نگاه کردن، دیدن، نگریستن، پاییدن، چشم را بکار بردن، وانمود کردن، بنظر امدن، مراقب بودن