کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وکیل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وکيل
دیکشنری عربی به فارسی
پيشکار , نماينده , گماشته , وکيل , مامور , عامل , امانتي
-
وکيل الاعلانات
دیکشنری عربی به فارسی
متصدي اعلا نات , اگهي گر
-
وکیل مدافع
دیکشنری فارسی به عربی
محامي , مدافع , مستشار
-
وکیل مشاور
دیکشنری فارسی به عربی
محامي
-
وکیل دعاوی
دیکشنری فارسی به عربی
محامي
-
وکیل دادگستری
دیکشنری فارسی به عربی
محامي
-
وکیل خرج
دیکشنری فارسی به عربی
مضيف
-
جستوجو در متن
-
attorned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکیل، اجارهداری کردن
-
advocate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدافع، طرفدار، حامی، وکیل مدافع، دفاع کردن، طرفداری کردن
-
trustee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکیل، متولی، امانت دار، تولیت کردن
-
advocates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرفداران، مدافع، طرفدار، حامی، وکیل مدافع، دفاع کردن، طرفداری کردن
-
proctor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروکتور، ناظر، متولی، وکیل قانونی، بازرس دانشجویان، نایب، نظارت کردن، بازرسی کردن
-
proctors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروکرات ها، ناظر، متولی، وکیل قانونی، بازرس دانشجویان، نایب، نظارت کردن، بازرسی کردن
-
مدافع
دیکشنری عربی به فارسی
دفاع کردن , طرفداري کردن , حامي , طرفدار , وکيل مدافع , کسي که در لشکر کشي شرکت ميکند , سرباز کهنه کار , نامزد انتخابات , کسيکه در پارلمان تبليغ ميکند