کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقت گذراندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واقع شونده دریک وقت
دیکشنری فارسی به عربی
متوافق
-
تا دیر وقت
دیکشنری فارسی به عربی
متاخرا
-
به وقت دیگری موکول کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أزْجَأ
-
موکول به وقت دیگر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجَّلَ
-
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجالا
-
جلسه را به وقت دیگر موکول کرد (انداخت)
دیکشنری فارسی به عربی
أجَّلَ الإجتماعَ
-
تصمیم (قرار) خود را به وقت دیگری موکول کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجَّلَ القَرارَ
-
جستوجو در متن
-
temporized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
temporized، بدفع الوقت گذراندن، وقت گذراندن
-
temporizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
temporizes، بدفع الوقت گذراندن، وقت گذراندن
-
temporize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
temporize، بدفع الوقت گذراندن، وقت گذراندن
-
temporizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقت، بدفع الوقت گذراندن، وقت گذراندن
-
temporalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
temporalize، بدفع الوقت گذراندن، وقت گذراندن، تسکین دادن
-
snoozing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، بیهوده وقت گذراندن
-
dawdled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده، چرت زدن، بیهوده وقت گذراندن
-
jauk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یوك، بیهوده وقت گذراندن، ور رفتن