کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنر اختلا ط رنگها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هنر اختلا ط رنگها
دیکشنری فارسی به عربی
فن تصويري
-
واژههای مشابه
-
دوستدار هنر
دیکشنری فارسی به عربی
هاوي
-
پیشه و هنر
دیکشنری فارسی به عربی
صناعة
-
قسمت مادی یا مکانیکی هنر
دیکشنری فارسی به عربی
معدات والتجهيزات العسکرية
-
جستوجو در متن
-
فن تصويري
دیکشنری عربی به فارسی
اختلا ط رنگهاي مختلف درسطح پرده نقاشي , هنر اختلا ط رنگها
-
اختلا ط
دیکشنری فارسی به عربی
تخمير , خلية , کامل , مزيج
-
تخمير
دیکشنری عربی به فارسی
بوسيله جوشاندن وتخمير ابجوساختن , دم کردن , سرشتن , اميختن , اختلا ط
-
اختلا ط اصوات و اهنگ های ناموزون
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
اختلا ط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
دیکشنری فارسی به عربی
فن تصويري
-
تنافر
دیکشنری عربی به فارسی
اختلا ط اصوات و اهنگ هاي ناموزون , ناجوري , ناهنجاري , عدم ربط , عدم چسبندگي , عدم تطابق , ناسازگاري , تناقض
-
خلية
دیکشنری عربی به فارسی
پيل , زندان تکي , سلول يکنفري , حفره , سلول , ياخته , کالج , دانشگاه , استادان دانشکده يا دانشگاه , استعداد , قوه ذهني , استعداد فکري , کيک کوچک شبيه حلقه , درهم اميختگي , شلوغي , تکان تکان خوردن , سواري کردن , گرده , کليه , قلوه , مزاج , خلق , نوع ,...
-
مزيج
دیکشنری عربی به فارسی
مخلوطي (از چند جنس خوب و بد و متوسط) تهيه کردن (مثل چاي) , ترکيب , مخلوط , اميختگي , اميزه , اميخته , اختلا ط , مختلط , رنگارنگ , زد وخورد , قطعه موسيقي مختلط , مجموعه اي از مطالب گوناگون , متنوعات , درهم کردن , اشوردن , سرشتن , قاتي کردن , اميختن , ...
-
کامل
دیکشنری عربی به فارسی
تمام , درست , دست نخورده , بي عيب , پر , مملو , کامل , ناکنش ور , بي کاره , غير فعال , سست , بي حال , بي اثر , تنبل , بي جنبش , خنثي , کساد , تمام کردن , کامل کردن , درست کردن , يکي کردن , تابعه اوليه چيزي را گرفتن , اختلا ط , بيحال