کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوش نوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوش
-
Panacea
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوش دارو، اکسیر، علاج عام
-
treacle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتاسیم، شیره قند، تریاق، نوش
-
cure-all
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان همه، درمان هر درد، نوش دارو
-
wassail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوش، مجلس میخواری، میگساری کردن، عیاشی کردن
-
potation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ قوه، افراط در شرب، نوش، شرب، جرعه
-
سلسبيل
دیکشنری عربی به فارسی
شراب لذيذ خدايان يونان , شهد , شربت , نوش
-
nectar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهد، شربت، نوش، شراب لذیذ خدایان یونان
-
bibulous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتابدار، جاذب، میگسار، باده دوست، باده نوش
-
wassails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش گذشت، مجلس میخواری، نوش، میگساری کردن، عیاشی کردن
-
panaceas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفت انگیز، نوش دارو، اکسیر، علاج عام
-
abstemious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندگار، پرهیزگار، مرتاض، پرهیزکار، ممسک در خورد و نوش و لذات
-
hobnob
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هابنوب، نوش، بسلامتی کسی نوشیدن، صحبت دوستانه کردن، بسلامتی، دوستانه، خودمانی
-
pledges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهدات، گرو، وثیقه، ضمانت، بیعانه، تعهد و التزام، سوگند ملایم، در گروگان، باده نوشی بسلامتی کسی، نوش، متعهد شدن، گرو گذاشتن، بسلامتی کسی باده نوشیدن، التزام دادن، عهد کردن
-
معتدل
دیکشنری عربی به فارسی
مرتاض , ممسک در خورد و نوش و لذات , مخالف استعمال مشروبات الکليپرهيزکار , پارسامنش , مرهم , داراي خاصيت مرهم , خنک کننده , خوشبو , ملا يم , سست , مهربان , معتدل , باحيا , افتاده , فروتن , نسبتا کم