کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایندگی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمایندگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوفد , مثل
-
واژههای مشابه
-
نمایندگی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
مندوب
-
نمایندگی دادن به
دیکشنری فارسی به عربی
اوفد
-
كاهش سطح نمایندگى سیاسى (مثلا از سفیر به كاردار)
دیکشنری فارسی به عربی
خفض التمثيل الدبلوماسي
-
جستوجو در متن
-
deputizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، نمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
-
deputize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، نمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
-
deputise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، نمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
-
deputising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویض، نمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
-
deputizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویض، نمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
-
represented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایندگی، نشان دادن، نمایندگی کردن، نمایاندن، نمایش دادن، بیان کردن، نماینده بودن، وانمود کردن
-
اوفد
دیکشنری عربی به فارسی
نمايندگي دادن به , نمايندگي کردن , سپردن
-
depute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نماینده، سپردن، نمایندگی دادن به، نمایندگی کردن
-
deputed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منصوب شد، سپردن، نمایندگی دادن به، نمایندگی کردن