کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نق نق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
fussed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفت و سخت، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن، اعتراض کردن، خردهگیری کردن
-
griped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرفتار، نق نق زدن، گله کردن، گرفتن، شکوه کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، ازردن
-
fuss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، تلاش، هایهوی، اشوب، نزاع، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن، اعتراض کردن، خردهگیری کردن
-
fusses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخورده، سر و صدا، تلاش، هایهوی، اشوب، نزاع، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن، اعتراض کردن، خردهگیری کردن
-
gripe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، گله، شکایت، گیر، چنگ، تسلط، درد سخت، تشنج موضعی، نق نق زدن، گله کردن، گرفتن، شکوه کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، ازردن
-
اهتمام
دیکشنری عربی به فارسی
هايهوي , سروصدا , نق نق زدن , اشوب , نزاع , هايهو کردن , ايراد گرفتن , خرده گيري کردن , اعتراض کردن , بهره , تنزيل , سود , مصلحت , دلبستگي , علا قهعلا قمند کردن , ذينفع کردن , بر سر ميل اوردن
-
مقص
دیکشنری عربی به فارسی
اسب يا کشتي تندرو , طياره تندرو , بادپا , ماشين موزني , قيچي باغباني , قولنج , قولنجي , بخار ياگاز معده , شکايت , شکوه کردن , نق نق زدن , گله کردن , گله , محکم گرفتن , با مشت گرفتن , ازردن , فهميدن , گير , گرفتن , چنگ , تسلط , مهارت , درد سخت , تشنج ...
-
پالودن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاد , نق
-
mewling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مگس، ناله، نق
-
pantagruelism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نق نقو گرایی
-
mewls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مروارید، نق زدن، ناله کردن
-
nagger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناگور، شخص نق زن
-
mewl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مروارید، نق زدن، ناله کردن
-
naggers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
naggers، شخص نق زن
-
nag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نق زدن، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، یابو، عیب جو، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن