کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقطه نقطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
punctate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه، نقطه نقطه، خال خال، مثل نقطه
-
dotty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه، نقطه نقطه، خل، خال خال، احمق
-
dottedness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه نقطه
-
pointillism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاعرانه، نقاشی نقطه نقطه
-
punctual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشخصه، وقت شناس، دقیق، بموقع، ثابت در یک نقطه، نقطه نقطه، نقطه مانند، لایتجزی، نکته دار، معنی دار، صریح، با ذکر جزئيات دقیق، اداب دان، نقطه دار، خوش قول، نیش دار
-
speckling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانیت، نقطه نقطه یا خال خال کردن
-
pinto
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پینتو، خالخال، رنگ برنگ، نقطه نقطه
-
punctulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوراخ کردن، خال خال، نقطه نقطه، سوراخ سوراخ
-
dottiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dottiest، نقطه نقطه، خل، خال خال، احمق
-
flecked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین رفته، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن
-
punctulated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطعه قطعه شده، نقطه نقطه، سوراخ سوراخ
-
semicolon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز، واوک و نقطه، نقطه و ویرگول بدین شکل ;
-
flecking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن
-
fleck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، نقطه، خال، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن
-
flecks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعقاد، نقطه، خال، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن