کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزدیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نزدیک یامتصل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
عقب
-
اطاق نزدیک سقف
دیکشنری فارسی به عربی
غرفة علوية
-
نزدیک به سرچشمه
دیکشنری فارسی به عربی
ضد التيار
-
ضربت توپ گلف نزدیک سوراخ
دیکشنری فارسی به عربی
اضرب
-
نزدیک نما (در برابر دور نما)
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
جستوجو در متن
-
bacchanalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bacchanalize
-
sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
solidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
solidness
-
burnability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
richdom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
richdom
-
epitheliulia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
epitheliulia
-
caudad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاداد
-
somatic cell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلول انسانی
-
hewettite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار
-
aerophone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوافون