کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندانستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شایسته ندانستن
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد
-
از خود ندانستن
دیکشنری فارسی به عربی
ارفض تملک
-
جستوجو در متن
-
ارفض تملک
دیکشنری عربی به فارسی
مالکيت چيزي را انکارکردن , ردکردن , از خود ندانستن , نشناختن , عاق کردن
-
disowned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغو شد، مالکیت چیزی را انکارکردن، رد کردن، از خود ندانستن، نشناختن، منکر شدن
-
disown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد کردن، مالکیت چیزی را انکارکردن، از خود ندانستن، نشناختن، منکر شدن
-
disqualify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد صلاحیت، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن، کم کردن، کاستن
-
disqualifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد صلاحیت، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن، کم کردن، کاستن
-
disqualifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد صلاحیت می کند، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن، کم کردن، کاستن
-
disoriented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، بهم خوردن، از خود ندانستن، رد کردن، ناجور شدن، غیرمتجانس شدن، مالکیت چیزی را انکارکردن
-
disorients
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناامیدی، بهم خوردن، از خود ندانستن، رد کردن، ناجور شدن، غیرمتجانس شدن، مالکیت چیزی را انکارکردن
-
disorienting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلسرد کننده، بهم خوردن، از خود ندانستن، رد کردن، ناجور شدن، غیرمتجانس شدن، مالکیت چیزی را انکارکردن
-
disqualified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد صلاحیت شد، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن، کم کردن، کاستن
-
اطرد
دیکشنری عربی به فارسی
روانه کردن , مرخص کردن , معاف کردن , ازتصرف محروم کردن , بي بهره کردن , محروم کردن , دورکردن , بيرون کردن , رهاکردن , سلب صلا حيت کردن از , شايسته ندانستن , مردود کردن(درامتحان وغيره) , فيصله دادن , مستردداشتن , خارج کردن , خلع يد کردن , بيرون انداخت...