کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخست
دیکشنری فارسی به عربی
اولا
-
واژههای مشابه
-
دردرجه نخست
دیکشنری فارسی به عربی
اول
-
نخست وزیر
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الوزراء ، رئيس الوزراء
-
اولویت نخست
دیکشنری فارسی به عربی
الأسبقية الأولى
-
كفیل نخست وزیرى
دیکشنری فارسی به عربی
رئيس الوزراء بالوكالة
-
به مقام نخست رسید
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَلَّ مَرکزَ الأوَلَ
-
رئیس دولت (رئیس جمهور یا نخست وزیر)
دیکشنری فارسی به عربی
رئيس الحكومة
-
مقام اول (نخست) را کسب کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَلَّ مَرکزَ الأوَلَ
-
جای نخست را در … به خود اختصاص داد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَلَّ مَکانَ الصَّدارَة في
-
جستوجو در متن
-
bacchanalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bacchanalize
-
sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
solidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
solidness
-
burnability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی