کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبرد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نبرد ناو
دیکشنری فارسی به عربی
سفينة حربية
-
میدان نبرد
دیکشنری فارسی به عربی
قائمة
-
فرمان نبرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعصى ، استعصى الأمر
-
جستوجو در متن
-
fight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه کردن، جنگ، نبرد، پیکار، کارزار، زد و خورد، حرب، جنگیدن، جنگ کردن، نزاع کردن، نبرد کردن
-
fights
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه می کند، جنگ، نبرد، پیکار، کارزار، زد و خورد، حرب، جنگیدن، مبارزه کردن، جنگ کردن، نزاع کردن، نبرد کردن
-
fought
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه کرد، جنگیدن، مبارزه کردن، جنگ کردن، نزاع کردن، نبرد کردن
-
lists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیست ها، فهرست، سیاهه، جدول، شیار، صورت، ریز، سجاف، نرده، کجی، فرد، کنار، میدان نبرد، فهرست کردن، در فهرست وارد کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن، اماده کردن، کج کردن
-
list
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فهرست، سیاهه، جدول، شیار، صورت، ریز، سجاف، نرده، کجی، فرد، کنار، میدان نبرد، فهرست کردن، در فهرست وارد کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن، اماده کردن، کج کردن
-
frays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریز، نزاع، وحشت، نبرد، غوغا، ترس، فرسوده شدن، جنگ کردن، ترساندن، هراسانیدن، ساییدن، فاقدنیرو کردن
-
fray
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، نزاع، وحشت، نبرد، غوغا، ترس، فرسوده شدن، جنگ کردن، ترساندن، هراسانیدن، ساییدن، فاقدنیرو کردن
-
نزاع
دیکشنری عربی به فارسی
ستيزه , کشاکش , کشمکش , نبرد , برخورد , ناسازگاري , تضاد , ناسازگار بودن , مبارزه کردن , چون وچرا , مشاجره , نزاع , جدال کردن , مباحثه کردن , انکارکردن , دعوا , سعي بليغ , تقلا
-
شجار
دیکشنری عربی به فارسی
دادوبيداد , سروصداکردن , نزاع وجدال کردن , جنجال , قيل وقال , مزاحمت , زد وخورد , بلوا , ترس , وحشت , غوغا , نبرد , نزاع , ترساندن , هراسانيدن , جنگ کردن , ساييدن , فاقدنيرو کردن , ضعيف کردن , فرسوده شدن , پرخاش , دعوي , دعوا , ستيزه , اختلا ف , گله ...
-
قائمة
دیکشنری عربی به فارسی
دفتر ثبت دعاوي حقوقي , ثبت کردن , فهرست , صورت , جدول , سجاف , کنار , شيار , نرده , ميدان نبرد , تمايل , کجي , ميل , در فهرست وارد کردن , فهرست کردن , در ليست ثبت کردن , شيار کردن , اماده کردن , خوش امدن , دوست داشتن , کج کردن , فهرست خوراک , صورت غذ...
-
معرکة
دیکشنری عربی به فارسی
رزم , پيکار , جدال , مبارزه , ستيز , جنگ , نبرد , نزاع , زد و خورد , جنگ کردن , زد وخورد , حرب , مبارزه کردن , جنگيدن با , کارزار , نزاع کردن , جنگيدن , ستيزه , غوغا , مغلوبه شدن جنگ