کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میله میله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میله میله
دیکشنری فارسی به عربی
شريحة , عصوي
-
جستوجو در متن
-
bacillus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسیل، میله میله
-
trabecular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترابکالر، میله میله
-
bacilli
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسیل، میله میله
-
trabeculae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترابکولا، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
trabeculas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تربچهول، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
trabecula
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تروباکولا، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
probes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروب ها، کاوشگر، کاوش، تحقیق، رسیدگی، میله، میله استحکام، جستجو، اکتشاف جدید، سنبه جراحی، مسبار، کاوش کردن، تفحص کردن، غور وبررسی کردن
-
probe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروب، کاوشگر، کاوش، تحقیق، رسیدگی، میله، میله استحکام، جستجو، اکتشاف جدید، سنبه جراحی، مسبار، کاوش کردن، تفحص کردن، غور وبررسی کردن
-
slats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلایدها، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
slat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلقه، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
-
fid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فید، سیخ، میله حائل، براز، با میله نگهداشتن
-
spoke
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صحبت کرد، پره چرخ، میله چرخ، اسپوک، میله دار کردن
-
axle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محور، چرخ، میله، چرخه، اسه، دنده، میل، میله چرخ فرمان