کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میخ کردن میخ شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
spikes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنبله ها، میخ، لبه، تیر، میخ بزرگ، میخ بزرگ چوبی، میخ طویله، میخکوب کردن، سپوختن
-
spike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنبله، میخ، لبه، تیر، میخ بزرگ، میخ بزرگ چوبی، میخ طویله، میخکوب کردن، سپوختن
-
nail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخن - میخ، ناخن، میخ، چنگ، میخ سرپهن، سم، چنگال، گل میخ، زدن، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، قاپیدن، کوبیدن، گرفتن
-
nails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخن، میخ، چنگ، میخ سرپهن، سم، چنگال، گل میخ، زدن، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، قاپیدن، کوبیدن، گرفتن
-
petrifies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگریزه ها، سنگ کردن یا شدن، میخ کوب شدن، برجای خشک شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن
-
petrify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسیدگی، سنگ کردن یا شدن، میخ کوب شدن، برجای خشک شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن
-
peg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیره، میخ، پا، میخ چوبی، چنگک، درجه، دندانه، میخکوب کردن محکم کردن، میخ زدن، زحمت کشیدن، کوشش کردن
-
petrified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگ فرش، سنگ کردن یا شدن، میخ کوب شدن، برجای خشک شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن
-
spiles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیلنگ ها، میخچه، گل میخ، توپی، سوراخ گیر، میخ چوبی، بستن، با میخ چوبی مسدود کردن
-
rivets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین، پرچ کردن، پر چین کردن، بهم میخ زدن، محکم کردن، با میخ پرچ محکم کردن
-
riveted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین، پرچ کردن، پر چین کردن، بهم میخ زدن، محکم کردن، با میخ پرچ محکم کردن
-
rivet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخن، پرچ کردن، پر چین کردن، بهم میخ زدن، محکم کردن، با میخ پرچ محکم کردن
-
tacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته، رویه، میخ سرپهن کوچک، پونز، مشی، خوراک، میخ زدن، ضمیمه کردن، پونز زدن
-
snaffle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساندویچ، لجام، میخ طویله وزنجیر، سرقت کردن، دزدیدن، با میخ طویله و زنجیر بستن
-
snaffles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسفناج، لجام، میخ طویله وزنجیر، سرقت کردن، دزدیدن، با میخ طویله و زنجیر بستن