کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانجی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میانجی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
توسط , وسط
-
واژههای مشابه
-
نقش میانجى
دیکشنری فارسی به عربی
دور الوسيط
-
میانجی گری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
توسط
-
جستوجو در متن
-
intercedes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مظنون، شفاعت کردن، پادر میانی کردن، میانجی گری کردن، میانجی شدن، میانه گیری کردن، وساطت کردن
-
interceding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
interceding، شفاعت کردن، پادر میانی کردن، میانجی گری کردن، میانجی شدن، میانه گیری کردن، وساطت کردن
-
intercede
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدافع، شفاعت کردن، پادر میانی کردن، میانجی گری کردن، میانجی شدن، میانه گیری کردن، وساطت کردن
-
توسط
دیکشنری عربی به فارسی
پادر مياني کردن , ميانجي گري کردن , ميانجي شدن , ميانه گيري کردن , وساطت کردن , شفاعت کردن , مياني , وسطي , واقع درميان , غير مستقيم , پابميان گذاردن , درميان واقع شدن
-
mediate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی، وساطت کردن، میانجی گری کردن، در میان واقع شدن، پا بمیان گذاردن، وسطی، واقع در میان، غیر مستقیم
-
interposed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویض شد، در میان امدن، مداخله کردن، میانجی شدن، پا بمیان گذاردن
-
interpose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار دادن، در میان امدن، مداخله کردن، میانجی شدن، پا بمیان گذاردن
-
mediated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه، وساطت کردن، میانجی گری کردن، در میان واقع شدن، پا بمیان گذاردن
-
mediates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه، وساطت کردن، میانجی گری کردن، در میان واقع شدن، پا بمیان گذاردن
-
mediating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه، وساطت کردن، میانجی گری کردن، در میان واقع شدن، پا بمیان گذاردن