کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مگر او را نمیشناسید؟ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
دیکشنری عربی به فارسی
خوشحالش کرد , دلخوش کرد او را , خشنود ساخت او را , خرسند کرد او را , مسرور کرد او را
-
اِجْتَذَبَ اهتامَه
دیکشنری عربی به فارسی
توجه او را جلب کرد , نظر او را جلب کرد , اهتمام او را برانگيخت
-
أثْبَتَ هُويتهُ
دیکشنری عربی به فارسی
هويت او را تشخيص داد , شناسايي کرد او را , هويت او را احراز کرد
-
أثْقَلَ کاهِلَهُ
دیکشنری عربی به فارسی
بر دوشش سنگيني کرد , کمرش را شکست , گران آمد براو , آزرد او را , ناراحت کرد او را , خسته کرد او را
-
أَحاطَهُ عِلْماً بِـ
دیکشنری عربی به فارسی
خبر دادبه او از , اطلاع داد به او از , مطلع کرد او را از , آگاه کرد او را از , را به اطلاع او رساند
-
ه
دیکشنری عربی به فارسی
او را (ان مرد را) , به او (به ان مرد)
-
أخلي سبيلُهُ
دیکشنری عربی به فارسی
ازاد کرد او را , رها کرد او را
-
him
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به او، او را
-
her
دیکشنری انگلیسی به فارسی
او، اورا، مال او، باو، خودمانی، ان زن را، ... او
-
أتاحَ لَه
دیکشنری عربی به فارسی
رابه اوداد , اجازه…را به او داد , زمينه…را برايش فراهم کرد , امکان…را به او داد
-
او را (ان مرد را)
دیکشنری فارسی به عربی
ه
-
أخَذَ بخاطِره
دیکشنری عربی به فارسی
همدردي کرد با او , تسليت گفت به او , تسلّي داد او را
-
اجازه…را به او داد
دیکشنری فارسی به عربی
أتاحَ لَه
-
امکان…را به او داد
دیکشنری فارسی به عربی
أتاحَ لَه
-
هویت او را تشخیص داد
دیکشنری فارسی به عربی
أثْبَتَ هُويتهُ