کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
pause
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکث، توقف، وقفه، درنگ، سکوت، مکی، مکی کردن
-
miek
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکی
-
maqui
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکی
-
micky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکی
-
mckay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکی
-
paused
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد، مکی کردن
-
pausing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکث، مکی کردن
-
breather
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفس کشیدن، استراحت، مکی
-
breathers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفس گیرها، استراحت، مکی
-
halt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکث، ایست، درنگ، مکی، سکته، ایستادگی کردن، ایستادن، ایست کردن، مکی کردن، لنگیدن، خمیدن
-
intermittence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وقفه، تناوب، مکی، فاصله، نوبت
-
halting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف کردن، سکته دار، مکی دار، غیر مداوم
-
backset
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشت سر هم، بازداشت، عقب زنی، وارونه، مکی، عود
-
cheques
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چک ها، چک، بررسی، برات، حواله، چک بانک، بوته، مکی
-
demurred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اعتنایی، استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن