کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مِزاْر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مزار
دیکشنری عربی به فارسی
زياد رفت وامد کردن در , ديدارمکررکردن , پيوسته امدن به , امد وشد زياد , خطور , مراجعه مکرر , محل اجتماع تبه کاران , اميزش , دوستي , روحي که زياد بمحلي امد وشدکند , تردد کردن , پاتوق
-
جستوجو در متن
-
زیاد رفت وامد کردن در
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
دیدارمکررکردن
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
پیوسته امدن به
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
امد وشد زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
مراجعه مکرر
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
محل اجتماع تبه کاران
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
روحی که زیاد بمحلی امد وشدکند
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
خطور
دیکشنری فارسی به عربی
حدوث , مزار
-
دوستی
دیکشنری فارسی به عربی
زمالة , صداقة , مزار
-
پاتوق
دیکشنری فارسی به عربی
محطة , مزار , ملتقي
-
تردد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مرور , مزار ، اِرتياد
-
امیزش
دیکشنری فارسی به عربی
اتصال , انشطار , خلية , دمج , رابطة , مزار
-
biers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیورس، مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر