کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَخْمَصَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
در مخمصه انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَجَ
-
در مخمصه انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
إرْباک
-
جستوجو در متن
-
predicament
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکل، مخمصه، وضع نامساعد، وضع خطرناک، حالت
-
plights
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوادث، گرفتاری، مخمصه، موقعیت، متعهد شدن، تعهد دادن
-
predicaments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی ها، مخمصه، وضع نامساعد، وضع خطرناک، حالت
-
plight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، گرفتاری، مخمصه، موقعیت، متعهد شدن، تعهد دادن
-
أحرَجَ
دیکشنری عربی به فارسی
به سختي انداخت , گرفتار کرد , در مخمصه انداخت , در تنگنا قرار داد , به بن بست کشاند , سراسيمه کرد , نگران کرد , مضطرب کرد , آشفته کرد , به زحمت انداخت
-
enmeshed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enmeshed، گیر انداختن، در شبکه نهادن، در دام نهادن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گرفتار مخمصه کردن
-
enmeshes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enmeshes، گیر انداختن، در شبکه نهادن، در دام نهادن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گرفتار مخمصه کردن
-
enmesh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انمش، گیر انداختن، در شبکه نهادن، در دام نهادن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گرفتار مخمصه کردن
-
enmeshing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enmeshing، گیر انداختن، در شبکه نهادن، در دام نهادن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گرفتار مخمصه کردن
-
إرْباک
دیکشنری عربی به فارسی
مشوش ساختن , به زحمت انداختن , گرفتار کردن , مضطرب نمودن , سرآسيمه کردن , پريشان کردن , نگران کردن , آشفته کردن , به دشواري انداختن , در مخمصه انداختن , در تنگنا قرار دادن , آشفته خاطر کردن , برهم زدن , به هم ريختن , به دست و پا انداختن , به تکاپو ان...