کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مون
دیکشنری عربی به فارسی
اذوقه رساندن , خواربار رساندن , تهيه کردن , فراهم نمودن
-
جستوجو در متن
-
moun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مون
-
mone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مون
-
اذوقه رساندن
دیکشنری فارسی به عربی
مون
-
خواربار رساندن
دیکشنری فارسی به عربی
مون
-
فراهم نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
مون
-
sea mew
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دریا مون
-
Mont Blanc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مون بلان
-
Little Mo Connolly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوچک مون کانوللی
-
Munda-Mon-Khmer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندا مون خمر
-
تهیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثث , ادر , اصبح , تحمل (فعل ماض) , زود , عملية , لجام , مون
-
mew
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مون، میو، یاغو، مرغ نوروزی اروپایی، صدای گربه، اصطبل، در اصطبل نگهداری کردن، میومیو کردن، پر ریختن، حبس کردن، موی ریختن