کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
من و من کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
أبرَأ مِن
دیکشنری عربی به فارسی
معاف کرد از , آزاد کرد از , تبرئه کرد از , از دوش (او) برداشت
-
اِحْتَشَمَ مِنْ
دیکشنری عربی به فارسی
خجالت کشيد از , حيا کرد از , شرم کرد از , شرمگين شد از , شرمسارِ … شد , خجالت زده ي … شد , سر افکنده ي … شد
-
اِحْتَمَي (بـ، عِنْدَ، مِنْ)
دیکشنری عربی به فارسی
را پناه داد , حمايت کرد از , محافظت کرد از , حفاظت کرد از , نگهداري کرد از , پناه جست (گرفت) به , پناهنده شد به
-
مِنْ (قمَِّ) الرّأس إلي أخْمَصِ القدم (أو القَدَمَين)
دیکشنری عربی به فارسی
سرتا پا , از سر تا پا , جملگي , تماماً , يکپارچه (سرتاپا) , شراشر (سراسر) وجود
-
جستوجو در متن
-
تمتم
دیکشنری عربی به فارسی
من من , غرغر , لند لند , سخن زير لب , من من کردن , جويده سخن گفتن , غرغر کردن
-
muttered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه کرد، غرغر کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتن، من من کردن
-
murmur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمزمه، غرولند، شکایت، غرغر، سخن نرم، غرولند کردن، ژکیدن، زمزمه کردن، من من کردن، غرغر کردن
-
chunter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکارچی، من من کردن
-
chuntering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکارچی، من من کردن
-
تحسس
دیکشنری عربی به فارسی
کورکورانه جلورفتن , اشتباه کردن , لکنت زبان پيدا کردن , من من کردن , توپ را از دست دادن , سنبل کردن , کورمالي , اشتباه
-
fumbled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فامیل، اشتباه کردن، لکنت زبان پیدا کردن، من من کردن، کورکورانه جلو رفتن، سنبل کردن، توپ را از دست دادن
-
fumble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخورده، اشتباه، اشتباه کردن، لکنت زبان پیدا کردن، من من کردن، کورکورانه جلو رفتن، سنبل کردن، توپ را از دست دادن
-
babble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، یاوه، سخن بیهوده، من من، سخن نامفهوم گفتن، پر حرفی کردن، ور ور کردن، فاش کردن، یاوه گفتن
-
mutter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهره، غرغر، غرولند، لندلند، سخن زیر لب، غرغر کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتن، من من کردن