کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مندرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مندرس
دیکشنری فارسی به عربی
رث
-
واژههای مشابه
-
لباس مندرس
دیکشنری فارسی به عربی
خرقة
-
چرم یا پارچه مندرس
دیکشنری فارسی به عربی
نفوذ
-
جستوجو در متن
-
threadbare
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمشده، نخ نما، مندرس
-
tattering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، تکه تکه شدن، پاره و مندرس کردن
-
خرقة
دیکشنری عربی به فارسی
کهنه , لته , ژنده , لباس مندرس , کهنه شدن , بي مصرف شدن
-
wornout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسوده، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه، مانده، مندرس
-
caddices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
caddices، جامه ژنده، لباس مندرس، نوعی نخ پشمی، نخ قلابدوزی
-
worn-out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشیده از، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه، فرسوده، مانده، مندرس
-
caddises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
caddises، جامه ژنده، لباس مندرس، نوعی نخ پشمی، نخ قلابدوزی
-
clouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه، زدن، وصله کردن
-
نفوذ
دیکشنری عربی به فارسی
زدن , وصله کردن , چرم يا پارچه مندرس , پارچه کهنه , کهنه
-
clout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذ، چرم یا پارچه مندرس، پارچه کهنه، زدن، وصله کردن