کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقید کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقید کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رباط , شرط
-
واژههای مشابه
-
غیر مقید
دیکشنری فارسی به عربی
مطلق
-
صلح مقید
دیکشنری فارسی به عربی
استسلام مقيّد بشروط
-
استسلام مقيّد بشروط
دیکشنری عربی به فارسی
توافق مشروط , تسليم شدن مشروط , صلح مشروط , سازش مشروط , صلح مقيد
-
مقید به اداب ورسوم اداری
دیکشنری فارسی به عربی
ثوب
-
جستوجو در متن
-
sacramentize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقید کردن
-
زنجیره ای کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مقيد
-
indenturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انداختن، با سند مقید کردن، بشاگردی گرفتن، با سند مقید شدن، شیار دار کردن، دندانه دار کردن، با قرار داد استخدام کردن
-
indentured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندگار، با سند مقید کردن، بشاگردی گرفتن، با سند مقید شدن، شیار دار کردن، دندانه دار کردن، با قرار داد استخدام کردن
-
tie up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج کردن، مقید کردن، حبس کردن، بستن، پیچیدن
-
bind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، بند، بستگی، صحافی کردن و دوختن، گرفتار و اسیر کردن، چسباندن، مقید کردن، جلد کردن، مقید ومحصور کردن، بهم پیوستن، متعهد وملزم ساختن، الزام اور و غیر قابل فسخ کردن
-
binds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل می شود، بند، بستگی، صحافی کردن و دوختن، گرفتار و اسیر کردن، چسباندن، مقید کردن، بستن، جلد کردن، مقید ومحصور کردن، بهم پیوستن، متعهد وملزم ساختن، الزام اور و غیر قابل فسخ کردن
-
condition
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وضعیت، شرط، حالت، حال، چگونگی، روزگار، شایسته کردن، مقید کردن، شرط نمودن