کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقرر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مقرر داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
احکم , جائزة , خصص , زود
-
وقوع قبل از موعد مقرر
دیکشنری فارسی به عربی
توقع
-
جستوجو در متن
-
foreordain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foreordain، از پیش مقرر کردن، تقدیر کردن
-
foreordains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foreordains، از پیش مقرر کردن، تقدیر کردن
-
foreordaining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برای پیشگویی، از پیش مقرر کردن، تقدیر کردن
-
enjoining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنون، سفارش کردن به، امر کردن، بهم متصل کردن، مقرر داشتن
-
enjoins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجاز است، سفارش کردن به، امر کردن، بهم متصل کردن، مقرر داشتن
-
enjoin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجاز است، سفارش کردن به، امر کردن، بهم متصل کردن، مقرر داشتن
-
enjoined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجاز است، سفارش کردن به، امر کردن، بهم متصل کردن، مقرر داشتن
-
assigning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختصاص دادن، واگذار کردن، تعیین کردن، گماشتن، ارجاع کردن، مقرر داشتن، قلمداد کردن، بخش کردن، ذکر کردن، معین کردن
-
ordain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقدمه، مقرر داشتن، ترتیب دادن، مقدر کردن، وضع کردن، امر کردن، فرمان دادن
-
ordained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعیین شده، مقرر داشتن، ترتیب دادن، مقدر کردن، وضع کردن، امر کردن، فرمان دادن
-
ordains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقررات، مقرر داشتن، ترتیب دادن، مقدر کردن، وضع کردن، امر کردن، فرمان دادن
-
ordaining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقررات، مقرر داشتن، ترتیب دادن، مقدر کردن، وضع کردن، امر کردن، فرمان دادن