کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کج و معوج
دیکشنری فارسی به عربی
تعرج
-
جستوجو در متن
-
wrier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، کنایه امیز، کج، معوج شده
-
wryest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wryest، کنایه امیز، کج، معوج شده
-
wryer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریزر، کنایه امیز، کج، معوج شده
-
zigzags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگزاگ ها، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن
-
contortionist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کماندار، بند باز، کسی که بدنش را کج و معوج میکند
-
zigzag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگ زاگ، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن، جناغی، شکسته
-
zig-zag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیگ زاگ، کج و معوج، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن، جناغی، شکسته
-
deform
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر شکل، کج و معوج کردن، زشت کردن، بد شکل کردن، از شکل انداختن، دشدیسه کردن، عیب دار کردن
-
deforming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییر شکل، کج و معوج کردن، زشت کردن، بد شکل کردن، از شکل انداختن، دشدیسه کردن، عیب دار کردن
-
wry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، به اطراف چرخاندن، خم کردن، پیچ خوردن، دهن کجی کردن، چرخیدن، اریب شدن، کنایه امیز، کج، معوج شده
-
تعرج
دیکشنری عربی به فارسی
پيچ , خم , دور , گردش , راه پر پيچ وخم , پيچ وخم داشتن , مسير پيچيده اي را طي کردن , چماب , جناغي , منشاري , شکسته , کج و معوج , داراي پيچ و خم کردن , منکسر کردن