کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معمولاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معمولا
دیکشنری فارسی به عربی
عادة , عموما
-
توپ (معمولا بصورت اسم جمع)
دیکشنری فارسی به عربی
مدفع
-
تعداد اراء اخذ اراء (معمولا بصورت جمع)
دیکشنری فارسی به عربی
استطلاع الراي
-
ارد (معمولا غیر از ارد گندم) بلغور
دیکشنری فارسی به عربی
وجبة الطعام
-
نعل (معمولا انرا نشان خوشبختی میدانند)
دیکشنری فارسی به عربی
حذوة الحصان
-
مقداری که معمولا برای کسری در اثر نشتی درنظر میگیرند
دیکشنری فارسی به عربی
تسرب
-
پل راه اهن (که معمولا از روی راه میگذرد)
دیکشنری فارسی به عربی
جسر
-
جستوجو در متن
-
typically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معمولا
-
عادة
دیکشنری عربی به فارسی
معمولا
-
usually
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معمولا
-
generally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور کلی، عموما، معمولا
-
bezants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، پولك گردی که معمولا از طلا است
-
putter around
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردن، ور رفتن معمولا با
-
commonly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معمولا، عموما، بطور عادی، عوامانه