کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معترضه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حادثه معترضه
دیکشنری فارسی به عربی
حادثة
-
بطور معترضه گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تدخل
-
جستوجو در متن
-
parenthetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرانتز، معترضه، بطور معترضه
-
parenthesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرانتز، جمله معترضه، کمانک، دو هلال
-
episode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قسمت، داستان فرعی، حادثه ضمنی، حادثه معترضه
-
parenthesized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرانتز، بطور معترضه گفتن، پرانتز ها، پرانتز گذاردن
-
episodes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قسمت ها، داستان فرعی، حادثه ضمنی، حادثه معترضه
-
parenthesizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرانتز، بطور معترضه گفتن، پرانتز ها، پرانتز گذاردن
-
parenthesize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرانتز، بطور معترضه گفتن، پرانتز ها، پرانتز گذاردن
-
interjects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
interjects، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن، مداخله کردن
-
interject
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفهوم، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن، مداخله کردن
-
interjecting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخله، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن، مداخله کردن
-
تدخل
دیکشنری عربی به فارسی
دخالت کردن , پا بميان گذاردن , مداخله کردن , در ميان اوردن , بطور معترضه گفتن , در ميان انداختن , در ميان امدن , پا ميان گذاردن , در ضمن روي دادن , فاصله خوردن , حاءل شدن , ميان , وسط , مرکز , کمر , مياني , وسطي , در وسط قرار دادن
-
حادثة
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه ضمني , حادثه معترضه , داستان فرعي , فقره , شيوع مرض , انتشار (مرض) , برخورد , تلا في , تصادف , وقوع , تعلق واقعي ماليات , مشموليت , شايع , روي داد , واقعه , حادثه , ضمني , حتمي وابسته , تابع , رويداد ناگوار , بدبختي , قضا , حادثه بد