کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معتدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معتدل
دیکشنری عربی به فارسی
معتدل , ملا يم , ارام , ميانه رو , مناسب , محدود , اداره کردن , تعديل کردن
-
معتدل
دیکشنری عربی به فارسی
مرتاض , ممسک در خورد و نوش و لذات , مخالف استعمال مشروبات الکليپرهيزکار , پارسامنش , مرهم , داراي خاصيت مرهم , خنک کننده , خوشبو , ملا يم , سست , مهربان , معتدل , باحيا , افتاده , فروتن , نسبتا کم
-
معتدل
دیکشنری فارسی به عربی
اخضر , سمسار , صاحي , معتدل , وسط
-
واژههای مشابه
-
معتدل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة , مزاج , موسم
-
جستوجو در متن
-
moderates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معتدل است، معتدل کردن، ملایم کردن، اداره کردن، تعدیل کردن
-
middle-of-the-road
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسط راه، معتدل
-
moderant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معتدل
-
moderationism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معتدل بودن
-
ممسک در خورد و نوش و لذات
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
مخالف استعمال مشروبات الکلیپرهیزکار
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
پارسامنش
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
دارای خاصیت مرهم
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل
-
خنک کننده
دیکشنری فارسی به عربی
معتدل