کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضیقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضیقه
دیکشنری فارسی به عربی
تاکيد , حد اقصي , ضغط , قرصة
-
واژههای مشابه
-
در مضیقه
دیکشنری فارسی به عربی
مضيق
-
جستوجو در متن
-
restricted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محصور، منحصر، در مضیقه
-
حد اقصي
دیکشنری عربی به فارسی
نهايت , حدنهايي , انتها , سر , ته , مضيقه , شدت
-
مضيق
دیکشنری عربی به فارسی
تنگ , باريک , دشوار , باب , بغاز , تنگه , در مضيقه , در تنگنا , تنگنا
-
ضغط
دیکشنری عربی به فارسی
تراکم , متراکم سازي , فشار , فشاراور , مبرم , مصر , عاجل , مضيقه
-
underprivileged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فقیر، تنگدست، در مضیقه، کم امیتاز، محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی
-
strait
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ، تنگه، تنگنا، بغاز، باب، در تنگنا، باریک، دشوار، در مضیقه
-
straitened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
pressures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشارها، فشار، زور، پرس، سنگینی، مضیقه، ضغطه، بار سنگین مصائب و سختیا
-
straitens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
straitening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، تنگ کردن، باریک کردن، زور اوردن، محدود کردن، در تنگی و مضیقه گذاردن
-
oppressing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرکوب کردن، ستم کردن، ظلم کردن بر، ذلیل کردن، ستم کردن بر، کوفتن، تعدی کردن، در مضیقه قرار دادن، پریشان کردن، فرو نشاندن