کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشق
دیکشنری فارسی به عربی
تمرين , ممارسة , واجب بيتي
-
واژههای مشابه
-
مشق دادن
دیکشنری فارسی به عربی
علم
-
مشق نظامی
دیکشنری فارسی به عربی
مثقاب
-
جستوجو در متن
-
drill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مته، تمرین، مشق، مشق نظامی، تمرین کردن، مته زدن، تعلیم دادن، تمرین دادن، مشق دادن، ممارست کردن
-
drills
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرینات، مته، تمرین، مشق، مشق نظامی، تمرین کردن، مته زدن، تعلیم دادن، تمرین دادن، مشق دادن، ممارست کردن
-
واجب بيتي
دیکشنری عربی به فارسی
مشق , تکليف خانه
-
homework
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشق شب، تکلیف خانه
-
rehearsal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرین، تمرین نمایش، تکرار، مشق
-
تمرين
دیکشنری عربی به فارسی
ورزش , تمرين , مشق , عمل کردن , استعمال کردن , تمرين دادن , بکارانداختن
-
rehearsals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرینات، تمرین، تمرین نمایش، تکرار، مشق
-
trainings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش ها، تعلیم، پرورش، اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، مکتب
-
exercises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمرینات، ورزش، تمرین، مشق، تمرین کردن، تمرین دادن، عمل کردن، استعمال کردن، بکار انداختن
-
training
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش، تعلیم، پرورش، اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، مکتب