کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محک
دیکشنری فارسی به عربی
اختبار , امتحان , برهان , حامض , علامة , فحص
-
واژههای مشابه
-
محک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اختبار , تجربة
-
جستوجو در متن
-
touchstones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگ های قیمتی، سنگ محک، محک، معیار
-
touchstone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تست سنگین، سنگ محک، محک، معیار
-
bench mark
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معیار، محک، نشان، انگپایه
-
benchmarks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معیارهای، محک، نشان، انگپایه
-
test
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تست، ازمایش، ازمون، محک، معیار، بوته، بته، امتحان کردن، محک زدن، ازمودن، ازمودن کردن، ازمایش کردن، عیار گرفتن
-
tests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایشات، ازمایش، ازمون، محک، معیار، بوته، بته، امتحان کردن، محک زدن، ازمودن، ازمودن کردن، ازمایش کردن، عیار گرفتن
-
examen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
examen، محک، بازرسی، ازمایش، مقالهءانتقادی
-
acid test
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تست اسید، محک، وسیلهء ازمایش، امتحان با اسید
-
criterion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معیار، ملاک، ضابطه، محک، مقیاس، میزان، نشان قطعی
-
tried
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش کرد، ازموده، ازموده شده، ممتحن، در محک ازمایش قرار گرفته
-
tried and true
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سعی کردم و درست بود، ازموده، ازموده شده، ممتحن، در محک ازمایش قرار گرفته