کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاکمه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاکمه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
محاولة
-
واژههای مشابه
-
محاکمة
دیکشنری عربی به فارسی
محاکمه , دادرسي , ازمايش , امتحان , رنج , کوشش
-
محاکمه غیابی
دیکشنری فارسی به عربی
الحکم الغيابي
-
جستوجو در متن
-
adjudicated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاکمه شد، حکم کردن، داوری کردن، احقاق کردن
-
adjudicate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاکمه، حکم کردن، داوری کردن، احقاق کردن
-
court-martial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادگاه نظامی، محاکمه نظامی، محاکمه نظامی کردن
-
judging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قضاوت، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
-
judged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قضاوت شده، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
-
judge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قاضی، دادرس، کارشناس، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
-
judges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قضات، قاضی، دادرس، کارشناس، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
-
محاولة
دیکشنری عربی به فارسی
کوشش کردن , قصد کردن , مبادرت کردن به , تقلا کردن , جستجو کردن , کوشش , قصد , سعي کردن , کوشيدن , ازمودن , محاکمه کردن , جدا کردن , سنجيدن , ازمايش , امتحان , ازمون
-
try
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش كردن، امتحان، کوشش، ازمایش، ازمون، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، محک کردن، ازمودن، محاکمه کردن، جدا کردن، سر و دست شکسن
-
tries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش می کند، امتحان، کوشش، ازمایش، ازمون، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، محک کردن، ازمودن، محاکمه کردن، جدا کردن، سر و دست شکسن