کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجری
دیکشنری فارسی به عربی
اداري , مدير تنفيذي , منفذ
-
واژههای مشابه
-
مجري
دیکشنری عربی به فارسی
ابکند , ابگذر , کاريز , مجرا , راه اب , زهکش , دره کوچک , کارد , کندن , درست کردن
-
مجري الدم
دیکشنری عربی به فارسی
رگ گردش خون
-
وصی و مجری
دیکشنری فارسی به عربی
مدير
-
جستوجو در متن
-
privier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجری
-
remittee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجری
-
دره کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
مجري
-
pyxidium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیکسیدیم، مجری
-
مدير تنفيذي
دیکشنری عربی به فارسی
اجرايي , مجري
-
enforcers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجریان، مجری
-
executer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرایی، مجری
-
pyxidia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیکیدیا، مجری
-
confervalike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجری برنامه