کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مث نگاه به نعلبند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
glances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه ها، نگاه، برانداز، مرور، نظر اجمالی، نگاه مختصر، لمحه، اشاره یا نگاه مختصر، اشاره کردن و رد شدن برق زدن، نگریستن، برانداز کردن، نگاه مختصر کردن، نظر اجمالی کردن، خراشیدن، به یک نظر دیدن
-
لمحة
دیکشنری عربی به فارسی
برانداز , برانداز کردن , نگاه , نگاه مختصر , نظراجمالي , مرور , نگاه مختصرکردن , نظر اجمالي کردن , اشاره کردن ورد شدن برق زدن , خراشيدن , به يک نظر ديدن , نگاه کم , نگاه اني , نظر اجمالي , نگاه سريع , اجمالا ديدن , بيک نظر ديدن , اتفاقا ديدن , نگاه ز...
-
glanced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه کرد، نگریستن، برانداز کردن، نگاه مختصر کردن، نظر اجمالی کردن، خراشیدن، به یک نظر دیدن
-
look into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه به
-
look backward
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به عقب نگاه کن
-
look up to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه کردن به
-
look down on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگاه کردن به پایین
-
forward-looking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به جلو نگاه کنید
-
look back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به عقب نگاه کن
-
regard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توجه، نظر، احترام، باره، ملاحظه، رعایت، بابت، نگاه، سلام، مراعات، درود، نگریستن، ملاحظه کردن، اعتناء کردن به، نگاه کردن
-
اعتبار
دیکشنری عربی به فارسی
ملا حظه , رسيدگي , توجه , مراعات , رعايت , درود , سلا م , بابت , باره , نگاه , نظر , ملا حظه کردن , اعتنا کردن به , راجع بودن به , وابسته بودن به , نگريستن , نگاه کردن , احترام
-
retrospection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب ماندگی، نگاه به قهقرا، پس نگری، عطف بگذشته
-
look up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جستجو، نگاه کردن، متوسل شدن به
-
see eye to eye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم به چشم نگاه کن
-
excluding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به جز، محروم کردن، مستثنی کردن، مانع شدن، بیرون نگاه داشتن از، راه ندادن به