کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبصر
دیکشنری فارسی به عربی
مراقب
-
جستوجو در متن
-
monitor program
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظارت بر برنامه، برنامه مبصر
-
surveillant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظارت، محافظ، ناظر، مبصر کلاس، مواظب، بپا
-
surveyor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشهبردار، نقشه بردار، مساح، مبصر کلاس، پیمایشگر، زمین پیما، بازبین
-
surveyors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشه برداران، نقشه بردار، مساح، مبصر کلاس، پیمایشگر، زمین پیما، بازبین
-
monitors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانیتورها، مبصر، انگیزنده، اگاهی دهنده، گوشیار، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
-
monitor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانیتور، مبصر، انگیزنده، اگاهی دهنده، گوشیار، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
-
مراقب
دیکشنری عربی به فارسی
نگهدار , نگهبان , حافظ , اگاهي دهنده , انگيزنده , گوشيار , به علا ءم رمزي مخابراتي گوش دادن , مبصر , مشاهده کننده , مراقب , پيرو رسوم خاص , سرپرست , ولي , رءيس , ناظر , قراول , بازرس