کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبتدا
دیکشنری فارسی به عربی
موضوع
-
جستوجو در متن
-
beginnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازین، شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
-
beginning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
-
موضوع
دیکشنری عربی به فارسی
زيرموضوع , مبتدا , موکول به , درمعرض گذاشتن , موضوع , مطلب , مقاله , فرهشت , انشاء , ريشه , زمينه , مدار , نت , شاهد , مبحث , عنوان , سرفصل , ضابطه
-
subject
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موضوع، در معرض، تحت، فاعل، مطلب، شخص، مبحث، نهاد، موضوع مطالعه، مبتدا، شیی، زیرموضوع، موکول به، در معرض گذاشتن، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرض بودن یا قرار دادن، مشمول، مطیع، در خطر، تحت تسلط، مادون