کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماسوره
دیکشنری فارسی به عربی
بکرة , خصلة , رباط , وشيعة
-
جستوجو در متن
-
Masorete
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماسوره
-
وشيعة
دیکشنری عربی به فارسی
قرقره , ماسوره
-
bobbins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله پاچه، قرقره، ماسوره، پیچک
-
hank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هانک، کلافه، کلاف، قلاب، حلقه، قرقره، ماسوره، طعمه شکار، کلاف کردن
-
Hanks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هانک، کلافه، کلاف، قلاب، حلقه، قرقره، ماسوره، طعمه شکار، کلاف کردن
-
spool
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توری، قرقره، هر چیزی شبیه قرقره، ماسوره، غرغره، دور قرقره پیچیدن
-
hasps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هسپس، ماکو، چفت، کلاف، قرقره، ماسوره، بستن، چفت کردن، دور چیزی پیچیدن، چفتی کردن
-
reels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرقره ها، حلقه، قرقره، قرقره فیلم، حلقه فیلم، چرخک، نخ پیچیده بدور قرقره، ماسوره، پشت سر هم، تلو تلو خوردن، چرخیدن، گیج خوردن، یله رفتن
-
reel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رول، حلقه، قرقره، قرقره فیلم، حلقه فیلم، چرخک، نخ پیچیده بدور قرقره، ماسوره، پشت سر هم، تلو تلو خوردن، چرخیدن، گیج خوردن، یله رفتن
-
بکرة
دیکشنری عربی به فارسی
قرقره , نخ پيچيده بدور قرقره , ماسوره , قرقره فيلم , حلقه فيلم , مسلسل , متوالي , پشت سر هم , چرخيدن , گيج خوردن , يله رفتن , تلو تلو خوردن , هرچيزي شبيه قرقره , دورقرقره پيچيدن
-
رباط
دیکشنری عربی به فارسی
مقيد کردن , جلد کردن , چفت , کلا ف , قرقره , ماکو , ماسوره , چفت کردن , بستن , دور چيزي پيچيدن , پر از سوراخ , پر از سوراخ کردن , پيوند , رباط , بند , وتر عضلا ني , بنديزه
-
خصلة
دیکشنری عربی به فارسی
روان , سليس , چرب زبان , زبان دار , ليز , لا قيد , کلا ف , حلقه , قرقره , ماسوره , کلا فه , نفوذ , تاثير , قلا ب , عادت , زشت , شکار , طعمه شکار , کلا ف کردن , دسته , طره , منگوله , ريشه پارچه , ته ريش , ريش بزي , کلا له , طره دار يا پرزدارکردن