کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مادگی
دیکشنری فارسی به عربی
عروة
-
واژههای مشابه
-
جفت کردن نر و مادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
دیکشنری فارسی به عربی
احفر
-
جستوجو در متن
-
pistil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پسته، مادگی، الت مادگی گل، گرزن
-
pistillate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممتاز، تولید کننده مادگی، مادگی دار
-
vulva
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ولو، فرج، مادگی
-
vulvae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالون، فرج، مادگی
-
button hole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوراخ دکمه، مادگی، مزاحم شدن
-
buttonhole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوقلمون، سوراخ دکمه، مادگی، مزاحم شدن
-
polygynous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چند ضلعی، چند زنه، دارای چند الت مادگی
-
buttonholes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرده، سوراخ دکمه، مادگی، مزاحم شدن
-
boutonnieres
دیکشنری انگلیسی به فارسی
boutonnieres، مادگی، گلی که در سوراخ دکمه کت زده می شود، بریدگی یا شکاف جای دکمه
-
mortice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب کردن، جای زبانه، مادگی زبانه، کام، جفت کردن، باکام محکم کردن
-
mortises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتادن، کام، مادگی زبانه، جای زبانه، جفت کردن، باکام محکم کردن