کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لی لی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
Robert E. Lee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت لی لی
-
Robert E Lee Day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت لی لی روز
-
hipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا رفته، جستن، مختل کردن، لی لی کردن
-
hipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپینگ، جستن، مختل کردن، لی لی کردن
-
hopscotch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hopscotch، بازی اکرودوکر، بازی لی لی
-
bouncers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش دهندگان، دروغ بزرگ و فاحش، خود ستا، لافزن، لی لی کننده
-
hopper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیف، جهنده، هر گونه حشره جهنده، لی لی کننده
-
hoppers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیف، جهنده، هر گونه حشره جهنده، لی لی کننده
-
springing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهار، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
-
sprang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صعود کرد، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
-
hips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگن، مفصل ران، کفل، قسمت میان ران و تهیگاه، جستن، مختل کردن، لی لی کردن
-
hip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگن، مفصل ران، کفل، قسمت میان ران و تهیگاه، جستن، مختل کردن، لی لی کردن
-
hopped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hopped، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
-
hop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاپ، رازک، ابجو، افیون، طفره، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
-
springs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنر، بهار، فصل بهار، چشمه، حالت فنری، سر چشمه، جهش یا حرکت فنری، عین، جست و خیز، حالت ارتجاعی فنر، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن