کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لِنگ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لنگ
دیکشنری فارسی به عربی
عرجة , قماش السحيف , کسيح
-
لنگ شدن
دیکشنری فارسی به عربی
قماش السحيف , موسس
-
لنگ لنگان راه رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
عقال
-
جستوجو در متن
-
کسيح
دیکشنری عربی به فارسی
لنگ , چلا ق , زمين گير , عاجز , لنگ کردن , فلج کردن
-
hocking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، اذیت کردن، لنگ کردن
-
cripple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلج کردن، لنگ، چلاق، زمین گیر، عاجز، لنگ کردن، خمیدن، عیب دار کردن، چلا ق کردن، معیوب
-
crippling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلج، فلج کردن، لنگ کردن، خمیدن، عیب دار کردن، چلا ق کردن
-
limps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لمس کردن، لنگی، لنگ، لنگیدن، شلیدن، خمیدن
-
عرقوب
دیکشنری عربی به فارسی
گياهان پنيرک , شاهدانه صحرايي , ختمي , پس زانو , پي بردن , لنگ کردن , اذيت کردن , ران خوک
-
crank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ، خم، هندل، دسته محور، بست زانویی، ادم پست فطرت، محوردارکردن، پیچیدگی، خم کردن، کوک کردن، دسته دار شدن، کج
-
limp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لمس کردن، لنگی، لنگ، لنگیدن، شلیدن، خمیدن، شل، اهسته رو، نرم، قابل انحناء
-
موسس
دیکشنری عربی به فارسی
از پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
-
hobbled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب خوردن، داد و بیداد کردن، لنگیدن، شلیدن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، خمیدن، دست و پای کسی را بستن
-
foundering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنیانگذار، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن